سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]
اصولگرا
مشروح مناظره روانبخش و خاتمی درباره خط امام(ره)/2
التزام به خط امام یا عبور از امام(ره)؟

عصر روز شنبه مناظره محمد رضا خاتمی نایب رئیس مجلس ششم و حجت الاسلام قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتو سخن در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد که اغلب خبرگزاری ها، سایت ها و روزنامه ها نیز بخش هایی از این مناظره را پوشش دادند. رجانیوز، متن کامل این مناظره خواندنی را با عنوان "خط امام کجاست؟" در 2 بخش منتشر می کند:

بخش دوم

خاتمی: دردولت آقای خاتمی، الحمدالله این قدر شنود و دوربین مخفی بود که هیچ چیز مخفی نیست. قوه قضاییه ای که طلبکار ایستاده بود که اگر کسی کوچک ترین خطایی کند، آن را مجازات کند، بگیرد و سر و صدا کند. صدا و سیمایی که یادتان است، چگونه بود. روزنامه هایی که بودند؛ کدام وزیر متقلبی معرفی شد و کدام وزیر متقلبی را مجلس هفتم (یک سال آقای خاتمی با مجلس هفتم کار کرد) کدام وزیر متقلب جاعل، میلیاردر کجا بود؟ شعار می شود، داد. معرفی کنید، آن هایی که بودند. شمایی که وزارت اطلاعات موازیتان همه جا دست و پای خود را گسترده است. تازه همه این ها را بخواهیم، بگوییم، اگر دفاعی که از امام کردند، از ولی فقیه دارند، می کنند. مگر همه عملکرد مسئولین زیر نظر ولی فقیه نیست؟ آقای احمدی نژاد می گوید 16 سال چپاول در دوران چه کسی صورت گرفته است؟ مگربر دولت ها نظارت نمی شد؟ (تشویق حضار) خدا وکیلی می‏گویم شما جفایی که به ولی فقیه می کنید، هیچ دشمنی نمی کند! (تشویق حضار) بنده که آمدم در مجلس نامه ای به ولی فقیه نوشتم، انتقاد هم کردم، صحبت هم کردم، می گویند چرا به ولی فقیه نامه نوشته‏ای؟ هرچه در آن گفته باشم. این دفاع از ولی فقیه است یا بنده حالا انتقادی هم ممکن است، داشته باشم؟ اگر قرار شد رهبری همه جا بگویند که مثلاً این دولت خوب کار کرده است، مگر در زمان آقای خاتمی دولت را تأیید نکردند؟ هر بار رفتند، نگفتند این دولت در حال کارکردن است و صادق است؟ روزنامه‏های شما چه توهین‏ها و افترائاتی به دولت بستند؟ ته دل ولی فقیه یک چیز دیگر است (تشویق حضار با خنده) نکات مختلفی را دارم و نمی خواهم وارد این مسائل شوم.

مجلس آمده، لایحه و طرحی بوده رفتند با مراجع نشستند، شورای نگهبان هم وظیفه‏اش همین است، رد کرده است. مراجع هم به طور مرتب می رفتیم دیدار می کردیم و صحبت داشتیم و انتقاد می کردیم، دعا می کردند و تأیید می کردند. خدمت آقای مصباح هیچ وقت نرفتیم و نخواهیم رفت.

روان بخش: البته راهتان ندادند (تشویق حضار)

ولی به دیدار همه مراجع از بزرگ ترهای آن ها تا جوان ترهای آن ها رفتیم (یکی از دانشجویان: پای منتظری هم بوسیدید،عکسش راهم من دیده ام). اما اگر این عکس نبود، شما باید توبه کنید و از من عذرخواهی کنید. من که نگفتم عمر راستش را گفته یا نگفته؛ من گفتم امام، گفته این گونه حکومت کنید. امام هم رودربایستی گیر کردند این حرف را زدند؟ الگویی که ما می خواهیم باشیم، الگویی است که خلیفه مسلمین گفته ما این کار را می کنیم. امام نمی گوید که او خطا می کند یا نمی کند، امام می گوید یک قدرقدرتی مثل خلیفه دوم، این قدر در حکومت آن آزادی است که یک عرب بیابان گرد پیش وی می آید، عمر گریه می کند و می‏گوید بارک الله به اسلام که این افراد را تربیت کرده است. این حکومت، حکومت شجاعان است، نه ذلیلان و نه حکومت بندگان و بردگان و چشم بستگان و گوش بستگان و بی عقلان. اسلام دین عقل و خرد است. هرکس عقل و خرد دارد، حق پرسش گری در اصول دین دارد. اصول دین را نمی توانید، تقلیدوار انجام دهید. باید بروید، فکر کنید و تحقیق کنید. ما به جایی در این حکومت رسیدیم که این اصول اولیه اسلام را نیز کم کم منکر می شویم. اما نظارت استصوابی که امام نهضت آزادی را برای همیشه نظارت استصوابی کردند. جناب روانبخش بعد از فوت امام همین شورای نگهبان شما مگر نهضت آزادی ها را در مجلس تأیید صلاحیت نکرد؟ انتخابات مجلس چهارم. سند داریم. نهضت آزادی تأیید صلاحیت شد.

روانبخش: سند ارایه کنید.

خاتمی: حتماً سند آن را می آوریم.

روان بخش: بیاورید، در پرتو چاپ می کنیم.

خاتمی: موضوع سر رفتار امام است، من سر این بحث دارم. تردیدی ندارم که امام در قبال مخالفین و معاندین اسلام، از همه بیشتر بدش می آمد. رفتار مهم است. ببینید یک مثال بزنم. در اوایل انقلاب، جبهه ملی در مورد حکم قصاص یک چیزی دادند. بیانات امام است، این جبهه ملی مرتد است و... یک نمونه بیاورید که در آن زمان، این جبهه ملی مرتد به یکی از اعضای آن توهین شده باشد؟ در خانه شان یا خیابان یا... چه رسد به اینکه بگیرندشان و زندان کنند و شکنجه کنند. اصلاً موضوع سر این نیست که امام با جبهه ملی و نهضت آزادی مخالف بود. من هم قبول دارم. اما رفتار امام با مخالفینش برای من حجت است. ما هم همه حرف و دردمان این است. کسی که شهروند این مملکت است، حقوقی دارد. به صرف اینکه حتی اگر من ولایت فقیه را قبول داشته باشم و از قیافه این آقا خوشم نیاید، نمی توانم کسی را از حقوقش محروم کنم، قانون می خواهد. طبق قانون باید برخورد کنیم. همه ایرادهایی که در این مدت داشتیم، این است. 2، 3 تا بحث از کلام امام می آورم. امام معتقد بود که جز حکومت جمهوری اسلامی، حکومت بر حقی نیست. نمی خواهم بر سر باطل بودن آن بحث کنم. چون بسیاری از علما و فقها، حکومت را مالک می دانند و صاحب، حتی حکومت کفر. مهم این است که حرف حق من، زمانی قدرت اجرایی پیدا می کند که مردم قبول کنند. بنده حق ندارم اگر حرفم حق است، به زور آن را به مردم تحمیل کنم. این مسئله مهمی است. بعضی ها هستند که می گویند انقلاب درست است. اولش مردم حق داشتند، بگویند که جمهوری اسلامی می خواهند یا خیر؟ اگر نمی خواستند ما هم می گذاشتیم، می رفتیم. اما حالا گفتند آره حالا تمام شد (خنده و تشویق) شما گفتید جمهوری اسلامی آری، پس ما اسلام شناس هستیم و هرچه ما می گوییم. ما می گوییم این گونه تأیید صلاحیت بشود و... حالا این تا الی الابد بر ذمه ما است. ما این را قبول نداریم و امام هم قبول ندارند. چون امام، اصلاً حکومت شاه را یک اصطلاحی دارد، گفتند فرض کنیم پدران ما 500 سال پیش گفتند ما می خواهیم سلسله پهلوی باشیم، گفتند به ما چه ربطی دارد. آن ملت تمام شد و رفت. امام با این استدلال، رژیم شاه را سرنگون می کند. حال این استدلال را قبول ندارند. اگر قبول ندارند، پس سیاست در اسلام چه لزومی دارد؟ حتماً امام این ها را قبول دارد.

روانبخش: 2، 3 تا نکته را باید عرض کنم. بحث را به حاشیه بردید. سؤال من این بود که بالاخره ولی فقیه را قبول دارید یا ندارید؟ اگرقبول دارید، ایشان راجع به دولت این حرف را می زنند ومی گویند احیاگر گفتمان امام وانقلاب. اگرقبول ندارید، پس حرف امام را هم قبول ندارید که می فرمایند پشتیبان ولی فقیه باشید. تکلیف خودتان را روشن کنید.

نکته دوم این که شما راجع به قانون اساسی گفتید که امام فرموده اند درقانون اساسی بعضی از شئون ولایت فقیه دیده شده است، ما هم تابع همین چیزی هستیم که در آن جا دیده شده است، ولی در مقام عمل، حضرت امام(ره) بارها و بارها چیزی که در خود قانون اساسی نبود، در باره اش تصمیم می گرفتند و اجرا می کردند؛ تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام درکجای قانون اساسی وجود داشت؟ بعدها در اصلاح قانون اساسی آورده شد. در قانون اساسی آمده بود مجلس شورای ملی ولی امام گفتند که باید "اسلامی" باشد، هرچه بدبختی داریم از دست این ملی هاست. کلمه اسلامی باید بکار ببریم. و موارد دیگر که کتاب مفصلی دراین باره نوشته شده است. پس امام، قدرت ولایت فقیه را مطلق می دانستند و مافوق قانون. در عملکردشان هم آن را نشان دادند؛ آقای خاتمی هم در سال اولی که رئیس جمهور شدند، مسئله آقای کرباسچی که به وجود آمد، آقای کرباسچی متهم به اختلاس از شهرداری بود، قانون می گوید اگر کسی بیش از 10هزارتومان متهم به اختلاس شود، باید توبیخ اش کنند. ایشان نامه نوشتند که مقام معظم رهبری شما دستور بفرمایید، آزادش کنند. درخواست ایشان درخواست از ولایت مطلقه بود. بنابراین، امام می فرمودند ولایت فقیه، ولایت مطلقه است، نمی تواند نباشد. البته نه اینکه شما فرمودید مطلق از دین. ولی فقیه، اصول اولیه اسلام را نمی تواند زیر سؤال ببرد، مثلاً نماز و روزه و همه چیز را تعطیل می کنیم. به خاطر همین بود امام دستور داد قانون اساسی بازنگری شود. در متمم قانون اساسی ایشان فرمودند اصلاح شود و در اصل 57 قانون اساسی کلمه ولایت مطلقه را آوردند، برای اینکه جنابعالی نفرمایید محدود به قانون است. فرمودند زیر نظر ولایت مطلقه فقیه، مقایسه کنید قانون را. این اصل، حاکم بر آن یکی است. چون در متمم قانون اساسی نوشته شد. به رأی هم گذاشته شد و مردم هم رأی دادند. البته رأی مردم برای ما محترم است و مردم به متمم قانون اساسی هم رأی دادند. دیکتاتوری حاکم نیست. نظامی است، مبتنی بر آرای مردم ولی امام می فرمایند این مردم اسلام را می خواهند. حتی در بیاناتشان می فرمایند که اگر اصل ولایت فقیه را به رفراندوم بگذاریم، مردم رأی می دهند، همانطور که خود قانون اساسی را رأی دادند.

نکته دوم درباره مطبوعات. از امام عبارات قشنگی خواندید. زیباتر از آن را برای شما بخوانم "اگر قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤساى آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب هاى فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بودیم و چوبه‏هاى دار را در میدان هاى بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت ها پیش نمى‏آمد." شما از امام نقل کردید، کسی که بر ضد اسلام و انقلاب بنویسد، خائن است. خواهش می کنم این جمله اتان را قبول داشته باشید. در دوره اصلاحات چه کسانی بر ضد دین و اسلام و مقدسات و امام حسین(ع) مطلب می نوشتند؟! اسامی خائنین -طبق نظر امام- در این کتاب "توطئه یا آزادی" موجود است. (تشویق حضار) این کتاب، بخشی از مطالبی است که در دوره حاکمیت مدعیان اصلاحات به دین و ارزش ها اهانت شده است، با آدرس و نام جنابعالی نیز در میان آن ها موجود است. (تشویق حضار) البته این، یک هزارم حملات این ها به مقدسات است. اما شاهد آوردید که این که گفتید آقایان برضداسلام می نوشتند و امام فقط می فرمودند، مردم آن ها را نمی خوانند؛ شما که معتقدید برادرتان در خط امام بودند نه؟

خاتمی: هنوز هم هستند!

روانبخش: دراین نامه که این جا موجود است، 28 نفرازجمله، محمد خاتمی، عطاء الله مهاجرانی، موسوی خوئینی ها، سید عبدالواحد موسوی لاری، اسدالله بیات و لطیف صفری امضا کنندگان آن هستند که از دستگاه قضایی که 40 روزنامه و نشریه را در آن زمان بستند، تشکرو حمایت کرده اند. امضای ایشان پای این نامه است. پس این چنین نیست، هرکس در خط امام باشد، این گونه روزنامه ها را فقط نخرد؛ خود امام در این شرایط می فرمودند، می بایست چوبه دار بلند می کردیم و کسانی را که برابر اسلام چیزی می نوشتند، به حساب آنها می رسیدیم. برادر شما هم در همین چارچوب فکر می کرد. (تشویق حضار)

نکته سوم فرمودید که آن قدر چشم و گوش در دولت برادر شما بود که چیزی مخفی نماند. البته خیلی خوب بود از این جهت، واقعاً یک نوع آزادی در مطبوعات می گذاشتند اما طیف مخالف را سعی می کردند، حذفش کنند. حتی اگر آیت الله مصباح یزدی قبل از نماز جمعه صحبت می کرد، تلاش می کردند، حذفش کنند. می گفتند تا کی باید این را تحمل کنیم. اما دیگران چه؟ یک هفته نامه ای به نام پرتو داشتیم که به خاطردرج یک مقاله در باره منتظری لغو امتیاز شد، اخیراً هم به دلیل درج 10 سئوال از آقای هاشمی رفسنجانی از نماز جمعه تهران برداشته شد و گفتند که دیگردر این جا قابل پخش شدن نیست! البته خیلی بحث ها هم مخفی مانده که بعضی از آن ها اخیراً افشا شد؛ نامه دولت خاتمی به بوش در زمان حاکمیت دولت اصلاحات مخفی ماند ولی درسال 85 افشا شد. اخیراً هم باز ازسوی مشاور عالی بوش پدر و پسر تأیید شد، این نامه این قدر ذلیلانه و منفعلانه است که آدم را به یاد مواضع حکومت پهلوی و شاه سلطان حسین می اندازد. (تشویق حضار) به بوش بگوییم که ما حاضریم حزب الله لبنان را خلع سلاح کنیم، آقای صادق خرازی سفیر سابق ایران در پاریس، عامل ارسال نامه ننگین 2003 به امریکا (تشویق حضار) هفته گذشته، روزنامه "وطن امروز" سندش را نیز درج کرد. گفتند ما که رفتیم این نامه را به بوش دادیم، بوش گفت چه کسی جرأت کرده چنین نامه گستاخانه‏ای را بنویسد؟ حزب الله لبنان را خلع سلاح کنیم، از حمایت فلسطین دست برداریم، در بحث عراق همکاری کنیم، هسته‏ای را هم هرچه شفاف تر کنیم تا ما را از لیست شرارت خارج کنند! آری این ها مخفی ماند و الحمدالله الآن آشکار شد و دیگر کسی نمی تواند آن را مخفی کند. دیگر کسی نمی تواند آن را تکذیب کند. روزنامه ها و سایت ها هم این را کار کردند و دیگر نمی شود، مخفی کرد.

نکته بعد در باره ماجرای مدرک جعلی کردان، خب این ماجرا در دولت آقای احمدی نژاد لو رفت؛ اگر مربوط به زمان خاتمی می بود، 40 سال دیگر هم لو نمی رفت. من در باره این قضیه جزء منتقدین دولت هستم و مقصودش را هم راجع به این قضیه نمی دانم. همینطور در قضیه مشایی گلایه دارم. ولی همین آقای کردان این طور که می گویند سال ها با همین مدرک در دانشگاه آزاد تدریس می کرده است، آن موقع کسی صدایش درنیامد، حالا که در دولت آقای احمدی نژاد لو رفته و طبق قانون اساسی هم وزیر لزومی ندارد، حتماً مدرکش دکتری باشد، این قدر فضا سازی کردند. مجلس هشتم یک اشتباه کرد، من هم مصاحبه کردم و گفتم افتخار اصولگرایی است که وقتی اشتباه کردند، بعد فهمیدند و گذاشتند کنار. (تشویق حضار) در دولت آقای خاتمی، رجانیوز 35 نفر اسم داد، یکی آقای مرتضی حاجی (دانشگاه هاوایی) (تشویق حضار) که اسناد آن را منتشر کرد.

این تعابیری هم که درباره مردم به کار می برید چشم و گوش بستگان و... خیلی تأکید می کنید، همان حرف اولم را تکرارمی کنم، برادر شما در همین سالن به دانشجویان بی احترامی کرد و گفت: بروید بیرون به خاطر یک کلمه یا یک شعار علیه ایشان! هفته گذشته نیز یک دانشجوی بسیجی را از جلسه آقای هاشمی به خاطر سؤال بیرون کردند، آن وقت شما به ما می گویید در این کشور نمی شود، حرف زد؟! اگر حرف بزنیم کشته می شویم، (تشویق حضار) در مقابل مقام معظم رهبری و عالی ترین مقام کشور، بارها شده است که آدم در وسط سخنرانی دست بالا برده و گفته سؤال دارم، آقا فرمودند بیایید بالا. آقای احمدی نژاد در حال صحبت کردن است، مردم سر و صدا می کنند، یکی داد وبیداد راه می اندازد، حق ما را خوردند، ایشان می گویند بیا این جاببینم حرف شما چیست؟ مثل قم نیست که چند تا طلبه را به خاطر چند تا سؤال به 200 ضربه شلاق و 2 سال زندان و... محکوم کنند (تشویق حضار)

خاتمی: 2، 3 نکته بگویم. شلاق و زندان که می گویند، بازهم از آن دفاع هاست. کی شلاق زد و چه کسی زندان برد؟ قوه قضاییه؟ قوه قضاییه زیر نظر آیت الله شاهرودی است که مستقیماً رهبری تعیین کردند و بعد از آن هم نظارت دارند. (تشویق حضار) به آقای هاشمی بدترین اهانت ها را کردند. مگر بارها رهبری ایشان را تأیید نکردند و گفته نشده که یک روحند در دو بدن و از هم جدانشدنی نیستند، چرا این قدر توهین می کنید؟ اگر نیستند، همین جا بگویید که مقام معظم رهبری هاشمی را قبول ندارد (خنده و تشویق حضار) همه بحث ما سر این است که اگر یک گروهی بیاید، اشتباهی کند، این که همه جا اتفاق می افتد، موضوع سر معیارهای دوگانه است، سر تقلب و تزویر و گول زدن است. فریب است. می گویند که آقای خاتمی اینجا گفت بیرونتان می کنیم، خب ما به آقای خاتمی انتقاد داشتیم. اما آقای خاتمی یک چیزی گفت و هیچکس هم حرفش را اجرا نکرد. اما آقای احمدی نژاد این همه دانشجوی ستاره دار و اخراجی و استاد اخراجی و به زور بازنشسته شده (تشویق حضار) آقای خاتمی یک چیزی گفت ولی اتفاقی نیفتاد. آقای احمدی نژاد چیزی نگفت ولی الحمدالله این همه کارها را انجام داد.

دانشگاه هاوایی، اول اینکه خود وزارت علوم دولت خاتمی این دانشگاه را غیرقانونی کرد و مدارکش را باطل کرد. (دانشجویان: البته با افشاگری ها و فشار کیهان) هیچ فشاری نبود. اصلاً شما روحتان خبردار نبود. اما ما مجلس بودیم و دنبال هم کردیم، مدارکش هم باطل شد. مسئله این نیست، ولی ما می گوییم آقای کردان، با این مدرک حقوق گرفته، (دانشجویان:چند ماه وزیر احمدی نژاد بود؟) آقای دکتر کردان در مجلس معرفی شده است، شرح حال آقای حاجی را ببینید، کجا نوشته که من دکتری دارم. مدرک عادی خودش را به مجلس داده است و رأی اعتماد گرفته. نه بخاطر این حقوق گرفته و نه چیز دیگر. تازه این مدارک هاوایی سر آن در قوه قضاییه بود. همه این آقایانی که شما سنگشان را به سینه می زنید، مدرک دکترای هاوایی دارند و از دانشگاه آزاد حمایت می کنند. آقای کردان حالا شد نمونه مدیر متقلب زمان آقای خاتمی که در دانشگاه آزاد درس می دادند! خیلی جالبه! (خنده حضار) واقعاً از این بیشتر هنرمندی نمی توان از خود نشان داد! آقای کردانی که کارگردان سریال عصر عاشورای زمان آقای خاتمی است، محور تأمین منابع مالی ضد اصلاحات در 8 ساله آقای خاتمی است، می شود سمبل مدیر متقلب زمان خاتمی (تشویق حضار)

اما نامه ای که می گویند زمان آقای خاتمی به بوش نوشته شده است. می گوییم شاهدت کیست، می گویند گری سیک، مگر گری سیک و امثال وی نگفتند از اسرائیل اسلحه می خریم، مگر نگفت جمهوری اسلامی رابط دارد با آنجا؟ خود صادق خرازی اینجاست. مقام معظم رهبری هم او را می شناسند. صریحاًً می گوید تکذیب می کنم. آقا مدرک بدهید. گری سیک! (خنده حضار) همین گری سیک می گوید جمهوری اسلامی اسلحه می خرد. اینها مدارک و مستنداتی هست که اینها ارائه می کنند. حالا اطلاعاتی هم دارند. مثل اینکه از دولت بوش هم اطلاعاتی دارند. آقای مشایی یک ماه در امریکاست، زمان اوباما آن جا خیمه زده بودند، تماس بگیرند، ارتباط برقرار کنند، اطرافیان به آنها گفتند که بوش چقدر اخم کرده از این نامه و مسائل دیگر.

گفتند ولایت فقیه در چارچوب دین، صریحاً امام در نامه ای که به مقام معظم رهبری که آن وقت رئیس جمهور بودند، در نماز جمعه چیزهایی ر مطرح کرده بودند، هست، می گویند اینها شئون ولایت فقیه نیست. اصلاً از دین و احکام اولیه هم نیست. یعنی می تواند احکام اولیه را هم تعطیل کند. امام صریحاً این را می گویند، اگر مصلحت است، جامعه اسلامی اقتضا کند. من تحصیلاتی ندارم و از زبان امام این مسائل را می گویم. بله امام گفتند شورای ملی باید اسلامی شود. به خدا ما حاضریم بگویند ملی را بردارید، اسلامی را جایگزین کنید. من می گویم دخالت. نامه ای که نماینده مجلس سوم نوشتند که این مجمع تشخیص مصلحت چیست و آن چیست، امام می گویند با سلام مطلبی که نوشته اید، کاملاً درست است، انشاءالله تصمیم دارم در تمام زمینه ها، وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. این امام است. اما خلاصه، دو تا امام معرفی شد. یک امام سرکوب و خشونت امام دارد و امام زبان بریدن و قلم شکستن (قبول ندارم) اما یک امامی معرفی شد، امام آزادی، امام قانونگرایی، امام رحمانیت، امام دین پیامبر و دین علوی با تمام وجودم در اختیار آن امام هستم. (تشویق حضار)

روانبخش: در جمع‌بندی بحث، چند نکته عرض می‌کنم. ما معتقدیم که راه امام و خط امام، همان راهی است که پیامبر خدا(ص) و ائمه(ع) ترسیم کرده‌اند و امام نیز فرمودند که من ولایت فقیه را استمرار حرکت انبیا می‌دانم و باید در همین مسیر گام برداریم. اگر می‌خواهیم، اسلامیت و جمهوریت نظام حفظ شود و از همه خطرها در امان بمانیم، تنها راه آن، گام برداشتن، پشت سر ولایت فقیه است. من خوشحالم که آقای خاتمی در بحث ولایت فقیه از ما هم دو‌آتشه‌تر شده‌اند و نامه امام را می‌خوانند که امام معتقد بودند که می‌توانند احکام اولیه را تعطیل کنند، چه بهتر! اگر شما این‌قدر ولایت‌پذیری‌تان بالاست، دست کم در این جملات حضرت امام که بحث ولایت فقیه را مطرح می‌کنند و وقتی می‌فرمایند که احکام اسلام را می‌توانند، تعطیل کنند و ما باید از ایشان تبعیت کنیم، برای خودشان نگفته‌اند، بلکه برای ولی فقیه ذکر کرده‌اند. وقتی ولی فقیه فرمودند که از این دولت باید تبعیت و حمایت کنیم و این دولت، احیاگر گفتمان امام و انقلاب است، دیگر آن بحث‌ها و تمسخرها نسبت به جمله ولی فقیه نباید به‌کار ببرد. (تشویق حضار) اگر مدعی هستید که کردان، سریال کارناوال عاشورا را راه انداخت، باید سند ارائه کنید و ایشان نیز از شما سند خواهد خواست.

ولی درباره 2 نکته‌ای که شما از ابتدا روی آن تأکید کرده‌اید، باید مطالبی را عرض کنم؛ بارها تکرار کردید که "نباید با زور حرف حق را بر مردم تحمیل کرد" و به فرمایش امام تمسک کردید که سال‌ها پیش، مردم خواستند که محمدرضا شاه باشد، ما امروز نمی‌خواهیم. براساس منطق جدلی که امام با آن‌ها صحبت می‌کردند و می‌گفتند که فرضاً هم که مردم به شما رأی داده باشند، (البته حکومت شاهنشاهی که با رأی مردم نبود، سلطنتی بود) پدران ما بوده‌اند و ما امروز ما نمی‌خواهیم. شما چه می‌خواهید، بگویید؟ می‌خواهید بگویید که یعنی مردم در این زمان می‌خواهند، بگویند ما اسلام را نمی‌خواهیم؟ خط امام و ولایت را نمی‌خواهیم؟ اولاً که مردم این را نمی‌گویند؛ گوشت و پوست مردم با این انقلاب عجین است و برای آن جان فدا می‌کنند. منظورتان این است که اگر بر فرض محال، مردم آمدند و گفتند ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت را نمی‌خواهیم، حق دارند؟ یعنی اسلام، تابع رأی مردم است و اگر مردم خواستند، اسلام هست! مردم 25 سال امیرالمؤمنین علی(ع) را نخواستند، خلفای اول و دوم و سوم را حق می‌دانید؟ یا باز هم می‌گویید امیرالمؤمنین علی(ع) امام ماست؟ ما که شیعه هستیم، در آن 25 سالی هم که امام در خانه بودند، امام بودند، وقتی هم که معاویه حاکم بود، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) امام بودند؛ این اعتقاد شیعه است. اشتباه نشود، رأی مردم را در جای دیگری به‌کار نبریم و مشروعیت نظام و انقلاب اسلامی را به رأی مردم ندانیم،‌ مردم عزیزند، ما خاک پای مردمیم، خدمتگزار آن‌هاییم، حق هم دارند و همه باید در خدمت‌شان باشیم؛ اما این‌که آن‌ها را بگذاریم، در جای خدا، درست نیست، خودشان هم قبول ندارند. بحث پایانی این‌که شما می‌فرمایید، ما توهین می‌کنیم، ما سؤال می‌کنیم؛ چون بالاخره می‌فرمایید که برادرتان فضا را بازکردند، آزادی بیان و اندیشه و... ایجاد شده. ما سؤال می‌کنیم؛ آیا سؤال کردن در هفته‌نامه پرتو، جرم است که توقیف بشود؟ آیا اگر دانشجویی سؤال کرد، باید از جلسه بیرونش کنند؟ بحث ما این است که ما سؤال داریم، این‌که اهانت نیست. دانشجو و طلبه حق دارند، پرسش کنند. این‌که افرادی مورد حمایت هستند یا نه، شما باید در سخنرانی‌های مقام معظم رهبری از سال 84 تاکنون ببینید که مورد تأیید هستند یا نه. حضرت امام در وصیت‌نامه‌شان می‌فرمایند که من در زمانی از افرادی تأیید کردم، ولی میزان وضع فعلی افراد است. آن زمان وضع‌شان طوری بود که من از آن‌ها حمایت کردم. این ملاک نمی‌شود که آن را سردست بگیرند و بگویند ما مورد تأیید امام بودیم. ممکن است که کسانی هم در برهه‌ای مورد تأیید مقام معظم رهبری باشد و در برهه‌ای دیگر مورد تأیید نباشند. (تشویق حضار) نکته‌ای که حضرت‌عالی فرمودید در مورد حمایت رهبری از دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدی‌نژاد. خودتان هم می‌دانید که این دو با هم تفاوت دارد. آقا در حرم امام رضا(ع) فرمودند که من از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام و امام هم حمایت می‌کردند؛ چون مشروعیت یک دولت به تنفیذ رهبری است. امام می فرمایند اگر مردم به رئیس‌جمهوری رأی بدهند، ولی ولی فقیه آن را تأیید نکند، طاغوت است! ورود در حوزه او، ورود در طاغوت است. بنابراین، آقا باید آن حمایت عام را داشته باشند. اما مقام معظم‌ رهبری درباره آقای احمدی‌نژاد می‌فرمایند که من از این دولت حمایت خاص می‌کنم. (تشویق حضار) آن مؤلفه‌هایی که اخیراً مطرح کرده‌اند، دقیقاً همان مؤلفه‌های خط امام(ره) ‌است. امام استکبار ستیز، عدالت‌جو، مردمی و برای مردم ارزش قائل است. امام زندگی ساده‌ای دارد، مانند توده‌های مردم، مانند امیرالمؤمنین(ع). همه در دولت نهم سعی می‌کنند، سمت و سو، سمت و سوی امام باشد. شما کمتر می‌توانید در میان این‌ها، شخصیتی پیدا کنید اشرافی ورفاه طلب باشد و بگویید این دولت، دولتی است طرفدار سرمایه‌داری! (تشویق حضار).

منبع



  • کلمات کلیدی :
  • محمد حق جو ::: دوشنبه 87/10/2::: ساعت 10:26 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 104
    بازدید دیروز: 212
    کل بازدید :1803535

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<
    آذر - دی - بهمن 1385
    بهمن 85
    نیمه اول اسفند 85
    نیمه دوم اسفند 85
    فروردین 86 یک
    فروردین 86 دو
    فروردین سه
    فروردین 4
    اردیبهشت 1
    اردیبهشت 2
    اردیبهشت 3
    اردیبهشت 4
    خرداد 86
    تیر 86
    مرداد 86
    شهریور 86
    مهر 86
    آبان 86
    آذر 86
    دی 86
    بهمن 86
    اسفند 86
    فروردین 87
    اردیبهشت 87
    خرداد 87
    تیر 87
    مرداد 87
    شهریور 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    دی 87
    بهمن 87
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    دی 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    خرداد 91
    تیر 91
    مرداد 91
    شهریور 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    زمستان 91
    بهار 92
    تابستان 92
    پاییز 92
    زمستان 92
    بهار 93
    تابستان 93
    پاییز 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94
    پاییز 94
    زمستان 94
    بهار 95
    تابستان 95
    پاییز 95
    زمستان 95
    بهار 96
    تابستان 96
    پاییز 96
    زمستان 96
    بهار 97
    تابستان 97
    زمستان 97
    پاییز 98
    بهار 99
    پاییز 99
    زمستان 99
    بهار 0
    تابستان 0
    زمستان 0

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اصولگرا

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<













    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<